وقتی برای مصاحبه میری بهتون میگن با یک ماه آموزش حسابداری شما رو حسابدار حرفه ای میکنند بعد به شرکت ها برای کار معرفی میکنند که در حین کا میتونید دوره پیشرفته حسابداری رو هم بگذرونید و هم کار کنید
برای امثال من نوعی که تازه از دانشگاه فارغ شده و یا از سربازی اومده خیلی وسوسه انگیزه که با 300هزارتومان بهمون حسابداری رو کامل یاد میدن و با تضمین 100 در صد به بازار کا معرفیمون میکنن!!!
من دوره مقدماتی رو رفتم اسم مدرسمون سرکار خانم مغانی بود که کاری به تدریسش ندارم که برای من که رشته ام حسابداری نبود و هزار امید و آرزو وارد این مبحث شده بودم جذاب بود و موضوع رو میگرفتم.
قرار بود دوره مقدماتی یک ماهه تموم بشه که حدودا 2ماه و نیم طول کشید!!! بعد دوره رفتیم برای مدرک که 50 هزارتومن میخواستن برای مدرک!!!
برای کا صحبت کردیم زدن زیر قولشون گفتن شما مقدماتی رفتین هنوز تسلط کافی ندارین باید دوره مالیاتی رو هم بگزرونید!!!
باز 300 هزار دیگه ازمون گرفتن رفتیم دوره پیشرفته اونم یک ماه بود که حدودا دو ماه و نیم طول کشید.
من طوری مسلط به نرم افزارها شده بودم که جزوه هم نوشتم آموزش کامل دوره هم در همین وبلاگ هست میتونید دانلود کنید استفاده کنید.
ولی
ولی باز هم برای کار معرفی نکردند!!!
باز هم 50 هزار دیگه برا مدرک گرفتند !!!
یک کانال تلگرامی معرفی کردن گفتن تو این کار هست برید برای خودتون کار پیدا کنید !!!
جالبه یکی از بندهای قرارداد این بود اگر ظرف 3روز برامون کار پیدا نکردند باید کل شهریه رو بازگردونن!!!
وارد کانال شدم دیدم درسته حسابدار میخواد ولی حسابدار که رشتش حسابداری باشه و حداقل 4 پنج سال سابقه داشته باشه و جالب اینه آگهی ها رو از رومه و کانال های دیگه کپی میکردن!!!
تو تبلیغات نوشتن 30 نرم افزار حسابداری رو بهتون میدن و لی وقتی یک پایا رو میخوان براتون ببریزن 60 هزارتومن میگیرن ازتون!!!
تو تبلیغات نوشتن "پشتیبانی دائمی کارآموزان" ولی جالبه ما سرکلاس ازشون سوال میکردیم طرف با گوشیش درحال بود و با عصبانیت جوال میداد که برای بار دوم جرات نداشتیم سوال کنیم!!!
تو تبلیغات نوشتن معادل 5 سال سابقه بهتون میدن جالبه بدونید تو برگه ای که بهتون میدن 2سال سابقس و اونم ببرید برای کار و رزومه بهتون میخندن و مسخرتون میکنن.
چند نمونه دیگه از تخلفات و بدقولی های این موسسه که دوستان توی سایت نت برگ گذاشتنو براتون بصورت عکس و با آدرس گذاشتم مطالعه کنید .
درپایان توصیه میکنم که گول اینگونه موسسات رو که از تنبلی ما استفاده میکنند، نخورید و دنبال یک حرفه ای باشید که واقعا هرچند دارای تحرک است ولی درتوان و روحیه شما باشد و حتما برای فهمیدن این موضوع داستان زیر رو بخونید!!!
توصیه می کنم داستان زیر را بخوانید تا متوجه شوید این تبلیغاتی که برای اینگونه موسسات انجام می شود از کجا نشئت گرفته و چطور از ساده لوحی امثال ما که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده ایم و با افکار غلط دنبال کار اداری و ساده میگردیم سواستفاده می کنند تا سود کسب کنند:
حدود سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۵ در ایالت کالیفرنیا سالهای تب طلا” نامیده میشود. سالهای نهچندان طولانی که مهاجران زیادی با هدف پیدا کردن طلا و ثروتمند شدن جان خود را به خطر انداخته و به این نواحی میآمدند تا گنج پیدا کنند.
به نام لیوای استروس است. لیوای استروس ( مهاجر آلمانی تبار) نیز به این منطقه سفر کرد اما نه به بهانه یافتن طلا. او لوازم سفر و پارچههای ضخیمی را با خود آورده بود تا به جویندگان گنج بفروشد. که به پیشنهاد یکی از جویندگان، تصمیم گرفت از آن پارچههای ضخیم برای دوخت شلوارهای مقاوم برای کار در کوهستان استفاده کند.
لیوای در کنار این لباسها سایر لوازم سفر و گنجیابی را نیز بفروش میرساند و در مدت کوتاهی لیوای استروس به یکی از ثروتمندترین افراد آن منطقه تبدیل شد.
بسیاری از مشتریان لیوای از این سفر زنده بازنمیگشتند و برخی هم با رنج فراوان جای خود را به افراد جدیدی دیگری میدادند و تنها عدهای انگشت شمار بودند که به معادن سطحی طلای منطقه دسترسی پیدا میکردند. اما آنچه وجود داشت این بود که همه این افراد از مشتریان لیوای بودند.
نکته بسیار جالب و پراهمیت این داستان اینجاست که لیوای استروس با قدرت مالی و اعتباری که داشت یکی از مهمترین تبلیغکنندگان معادن و جویندگان گنج در آن منطقه از کالیفرنیا بود، چرا که با تبلیغات او افراد بیشتری برای یافتن گنج به آن منطقه سفر میکردند و در نتیجه لباس و لوازم بیشتری به بهفروش میرفت!
شاید برای ما که در سال ۲۰۱۶ با کمال آرامش داستان رنج و سختی بیموردی که این افراد سادهلوح (جویندگان گنج) کشیدند را میخوانیم احمقانه و مضحک به نظر برسد، چرا که اکثر آنها در دام تبلیغاتی میافتادند که واقعی بود اما واقعی نبود!
شاید تعجب کنید که الان به شما بگویم همین الان هم عین داستان لیوای در دنیای کسبوکارهای اینترنی در حال اتفاق افتادن است. بله نکته اصلی داستان لیوای تبلیغات دهان به دهان و باورهای غلط در مورد یک چیز واقعی یعنی وجود طلا بود. طلا آنجا وجود داشت اما روش دسترسی به آن همانی نبود که گفته میشد. حال هم همین باورهای غلط باعث میشود همه ساله صدها سایت، اپلیکیشن و ایده خوب اینترنتی زیر بار هزینههای شرکتهای تبلیغاتی دفن شوند. چرا که همه فکر میکنند برای جذب مشتری باید تبلیغ کنند و چه کاری بهتر از تبلیغ به روش بنر یا پاپآپ!
درباره این سایت